سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دانلود مقاله پابلو روئیز پیکاسو (پنج شنبه 96/6/30 ساعت 1:33 صبح)
پابلو روئیز پیکاسو یکی از پرکارترین و بانفوذترین هنرمندان قرن بیستم است او در نقاشی، مجسمه‌سازی، قلم‌زنی، طراحی و سفال‌گری هزاران اثر خلق کرده است او مکتب کوبیسم را به همراه جرجیس براک(Georges Braque) در میان نقاشان جا انداخت و فن اختلاط رنگ بر پردة نقاشی را به عالم هنر معرفی کرد
دسته بندی علوم پایه
فرمت فایل doc
حجم فایل 94 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 33
دانلود مقاله پابلو روئیز پیکاسو

فروشنده فایل

کد کاربری 7169

پابلو روئیز پیکاسو یکی از پرکارترین و بانفوذترین هنرمندان قرن بیستم است. او در نقاشی، مجسمه‌سازی، قلم‌زنی، طراحی و سفال‌گری هزاران اثر خلق کرده است. او مکتب کوبیسم را به همراه جرجیس براک(Georges Braque) در میان نقاشان جا انداخت و فن اختلاط رنگ بر پردة نقاشی را به عالم هنر معرفی کرد.پیکاسو در بیست‌وپنجم اکتبر سال 1881 در مالاگا، شهری در اسپانیا به دنیا آمد. او فرزند یک نقاش تحصیل کرده به نام جوز روئیزبلنکو (Jose Ruis Blanco) و ماریاپیکاسو (Maria Picasso) بود که از سال 1901 نام خود را به نام خانوادگی مادرش تغییر می‌دهد. پابلو از همان دوران کودکی به نقاشی علاقه پیدا می‌کند و از ده سالگی نزد پدرش که معلم یک آموزشگاه هنری بود. اصول اولیة نقاشی را فراگرفت و دوستانش را با کشیدن نقاشی بدون بلند کردن قلم یا نگاه کردن به کاغذ سرگرم می‌ساخت.در سال 1895 به همراه خانواده به بارسلونا تغییر مکان دادند و پیکاسو در آنجا در آکادمی هنرهای عالی به نام لالنجا (La Lonja) به تحصیل مشغول شد. در اوایل کار، دیدار او از مکانها و گروه‌های مختلف هنری تا سال 1899 در پیشرفت هنریش بسیار تأثیرگذار بود. در سال 1900 میلادی اولین نمایشگاه پیکاسو در بارسلونا تشکیل شد. در پاییز همان سال به پاریس رفت تا در آنجا مطالعاتی در ابتدای قرن جدید داشته باشد و در آوریل 1904 در پاریس اقامت کرد و در آنجا به وسیلة آثار امپرسیونیست خود به شهرت رسید. پیکاسو زمانی که به کار مشغول نبود، از تنها ماندن خودداری می‌کرد و به همین دلیل در مدت کوتاهی حلقة دوستانش که شامل گیلائوم آپولنییر(Guillaume Apollinaire)، ماکس جاکب (Max Jacob) و لئواستین (Leo Stein) و همچنین دو دلال بسیار خوب به نام‌های آمبوریسه ولارد (Amborise Vollard) و برس‌ول (Berthe Weel) بود، شکل گرفت. در این زمان خودکشی یکی از دوستانش به روی پابلوی جوان تأثیر عمیقی گذاشت و تحت چنین شرایطی دست به خلق آثاری زد که از آن به عنوان دورة آبی (Blue Period) یاد می‌کنند. در این دوره بیشتر به ترسیم چهرة آکروبات‌ها، بندبازان، گدایان و هنرمندان می‌پرداخت و در طول روز در پاریس به تحقیق بر روی شاهکارهایش در لوور (Louvre) و شبها به همراه هنرمندان دیگر در میکده‌ها مشغول می‌شد. پابلوپیکاسو در دورة آبی بیشتر رنگ‌های تیره را در تابلوهای نقاشی خود به کار می‌گرفت. اما پس از مدت کوتاهی اقامت در فرانسه با تغییر ارتباطات، جعبة رنگ او به رنگهای قرمز و صورتی تغییر پیدا کرد. به همین دلیل به این دوره دوره رز (Roze Period) می‌گویند. در این دوران پس از دوستی با برخی از دلالان هنر، شاعر آن زمان ماکس‌جاکب و نویسندة تبعیدی آمریکایی، گرترود استین (Gertrude Stein) و برادرش لئو (Leo) که اولین حامیان او بودند، سبک او به طور محسوسی عوض شد به طوری‌که تغییرات درونی او در آثارش نمایان است. و تغییر سبک او از دورة آبی به دورة رز در اثر مهم او به نام لس‌دیموسلس اویگنون (Les Demoiselles Ovignon) نمونه‌ای از آن است. کار پابلوپیکاسو در تابستان سال 1906، وارد مرحلة جدیدی شد که نشان از تأثیر هنر یونان شبه جزیرة ایبری و آفریقا بر روی او بود که به این ترتیب سبک پرتوکوبیسم (Protocubism) را به وجود آورد که توسط منتقدین نقاش معاصر مورد توجه قرار نگرفت. در سال 1908 پابلوپیکاسو و نقاش فرانسوی جرجیس‌براک متأثر از قالب امپرسیونیسم فرانسوی سبک جدیدی را در کشیدن مناظر به کار بردند که از نظر چندین منتقد از مکعبهای کوچکی تشکیل شده است. این سبک کوبیسم نام گرفت و بعضی از نقاشیهای این دو هنرمند در این زمینه آنقدر به هم شبیه هستند که تفکیک آنها بسیار مشکل است. سیر تکاملی بعدی پابلو در کوبیسم از نگاه تحلیلی (11ـ1908) به منظر ساختگی و ترکیبی که آغاز آن در سالهای 13ـ1912. بود ادامه داشت در این شیوه رنگ‌های نمایش داده شده به صورت صاف و چند تکه، نقش بزرگی را ایفا می‌کند و بعد از این سال‌ها پیکاسو همکاری خود را در بالت و تولیدات تئاتر و نمایش در سال 1916 آغاز کرد و کمی بعد از آن آثار نقاشی خود را با سبک نئوکلاسیک و نمایش تشبیهی عرضه کرد. این نقاش بزرگ در سال 1918 با الگا (Olgo)، رقاص بالت ازدواج کرد و در پاریس به زندگی خود ادامه داد و تابستان‌هایش را نیز در کنار ساحل دریا سپری می‌کرد. از سال 1925 تا 1930 درگیر اختلاف عقیده با سوررئالیست‌ها بود و در پاییز سال 1931 علاقمند به مجسمه‌سازی شد و با ایجاد نمایشگاههای بزرگی در پاریس و زوریخ و انتشار اولین کتابش به شهرت فراوانی رسید. در سال 1936 جنگ داخلی اسپانیا شروع شد که تأثیر زیادی به روی پیکاسو گذاشت به طوری‌که تأثیر آن را می‌توان در تابلوی گورنیکا ـ Guernicoـ (1937) دید. در این پردة نقاشی بزرگ، بی‌عاطفگی، وحشی‌گری و نومیدی حاصل از جنگ به تصویر کشیده شده است . پابلو اصرار داشت که این تابلو تا زمانی که دموکراسی ـ کشور اسپانیا به حالت اول برنگردد به آنجا برده نشود. این تابلوی نقاشی به عنوان یکی از پرجاذبه‌ترین آثار در موزة‌ مادرید سال 1992 در معرض نمایش قرار گرفت.حقیقت این است که پیکاسو در طول جنگ داخلی اسپانیا، جنگ جهانی اول و دوم کاملاً بی‌طرف بود از جنگیدن با هر طرف یا کشوری مخالفت می‌کرد. او هرگز در این مورد توضیحی نداد. شاید این تصور به وجود آید که او انسان صلح‌طلبی بود اما تعدادی از هم عصرانش از جمله براک بر این باور بودند که این بی‌طرفی از بزدلی‌اش ناشی می‌شد.

 

33 صفحه فایل Word قابل ویرایش

 





دانلود مقاله بررسی نگاه، جایگاه دیدن و فرآیند بینایی در هنر عکاس (پنج شنبه 96/6/30 ساعت 1:33 صبح)
اندیشه‌ انتقادی‌ در باب‌ عکاسی‌ در سده‌ی‌ بیستم‌، بحث‌هایی‌ در قبال‌ قبول‌ عکاسی‌ به‌ عنوان‌ یک‌ شکل‌ هنری‌ درابتدای‌ این‌ قرن‌، آثاری‌ در بارة‌ تأثیر عکاسی‌ بر رسانه‌های‌ هنری‌ قدیمی‌تر، تحول‌ تاریخ‌ این‌ رسانه‌ و آثار اخر نویسندگان‌ و در راستای‌ ارائه‌ی‌ نظریه‌ی‌ در باره‌ این‌ راسانه‌ را در بر می‌گیرد
دسته بندی هنر و گرافیک
فرمت فایل doc
حجم فایل 58 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 65
دانلود مقاله بررسی نگاه، جایگاه دیدن و فرآیند بینایی در هنر عکاسی

فروشنده فایل

کد کاربری 7169

پیشگفتار:

مطلبی که به دنبال می آید، رساله نظری نگارنده است. این تحقیق به بررسی نگاه، جایگاه دیدن و فرآیند بینایی در هنر عکاسی می پردازد.

از گذشته تا کنون برای نگارنده این سوال مطرح بود که عکاس به عنوان هنرمند چگونه جهان رودرروی خود را گزینش می‌کند. این دغدغه از ابتدای تحصیل ذهن مرا به خود مشغول کرد. در سال آخر تحصیل هنگامی که جهت انتخاب پروژه پایان‌نامه به استاد راهنمایم رجوع کردم، موضوع خود را به ایشان گفته و ایشان عنوان نگاه و معنا در عکاسی را برای من انتخاب کردند و از من خواستند تا به مطالعه این موضوع بپردازم. پس از یافتن چند منبع و پیگیری در مورد چند عکاس و چند نظریه پرداز در حوزه هنر و عکاسی موضوع پیشنهادی را پذیرفتم و شروع به فعالیت کردم.

رسالة مذکور دارای بحث بنیادی و نظری است. عکاسان هنگام ثبت عکسهای خود به جهان بیرون از دوربین و یا به تعبیری به جهان رودرروی دوربین از طریق اندیشة درونی و عنصر بینایی یعنی چشمها دست می یابند. هنر عکاسی هنر عینی است و در مرحله رؤیت، عکاس تصویر خود را ثبت می کند در این فرآیند چشمها عمل نمی کند بلکه جهان، جهان عکاس که همان گذشته، حال و تجربیات و نحوة اندیشیدن اوست که در سطح عکسها مؤثر است. مبنای این تحقیق نظری بر دو مسئله دستگاه بینایی و لحظة رویت و گزینش کادر و ثبت تصویر استوار است.

تحقیق شامل یک چکیده، پیشگفتار و مقدمه ای در باب عکاسی و چهار فصل تحت عنوان دستگاه بینایی و دیدن در عکاسی خواستگاه عکاس، گزینش کادر و زیبایی شناسی عکس می باشد. در پایان یک فهرست منابع و مآخذ و یک گزارش عملی درج شده است. نگارنده خود معتقد است که این دو مقالة نظری پیچیده، اما در عین حال مهم‌اند. نظریه ژاک لکان در باره فرآیند بینایی و نظریة رولان بارت در زمینة عکاسی همچنان برای من سنگین، اما قابل احترام است. بدیهی است می بایستی حوزة مطالعات دانشجویان عکاسی و همچنین خودم گسترش یابد تا این گونه موارد را بیشتر درک کنیم.

در پایان هیچ ادعایی در کامل بودن این تحقیق ندارم و امیدوارم در پژوهشهای بعدی بیشتر در بارة عکاسی فرا گیرم.

در اینجا بر خود واجب می دانم از استاد گرامی، جناب آقای شهاب الدین عادل که مرا در تمامی مشکلات و در تمامی دوران تحصیل راهنمایی کردند، کمال سپاسگذاری را به جا بیاورم.

مقدمه

عکاسی‌

اندیشه‌ انتقادی‌ در باب‌ عکاسی‌ در سده‌ی‌ بیستم‌، بحث‌هایی‌ در قبال‌ قبول‌ عکاسی‌ به‌ عنوان‌ یک‌ شکل‌ هنری‌ درابتدای‌ این‌ قرن‌، آثاری‌ در بارة‌ تأثیر عکاسی‌ بر رسانه‌های‌ هنری‌ قدیمی‌تر، تحول‌ تاریخ‌ این‌ رسانه‌ و آثار اخر نویسندگان‌ و در راستای‌ ارائه‌ی‌ نظریه‌ی‌ در باره‌ این‌ راسانه‌ را در بر می‌گیرد.

بسیاری‌ از آثار متأخر در زمینة‌ عکاسی‌ معطوف‌ به‌ جریانهای‌ گوناگون‌ اندیشه‌ی‌ پسی‌مدرن‌ در راستای‌ شالوده‌شکنی‌مدرنیسم‌ در هنر است‌.

در نظر نویسندگان‌ و هنرمندانی‌ که‌ این‌ آثار اخیر را عرضه‌ کرده‌اند، پسی مدرنیسم‌ را بحرانی‌ در فرآیند بازنمایی‌ غرب‌تعریف‌ کرد و عکاسی‌ نقش‌ بسیار مهمی‌ ر در آن‌ ایفا کرده‌ است‌.

بسیاری‌ از نظریه‌پردازان‌ مطرح‌ حوزه‌ی‌ عکاسی‌ را به‌ خاطر سرشت‌ بینا رشته‌ایی‌اش‌ مورد توجه‌ قرار می‌دهند. شاید تنها خصلت‌ غالب‌ این‌ رسانه‌ انعطاف‌پذیری‌اش‌ باشد. این‌ نکته‌ با کاربردهای‌ گوناگون‌ این‌ رسانه‌ در عرصة‌ فرهنگ‌روشن‌ می‌شود. کاربردهایی‌ که‌ تنها بخش‌ اندکی‌ از آنها وجه‌ی‌ هنری‌ دارند.

نخستین‌ تاریخ‌ جامع‌ عکاسی‌ بو مونت‌ نیوهال‌ بود. به‌ عنوان‌ کاتالوگ‌ نمایشگاهی‌ در «موزه‌ هنر مدرن‌» با نام‌ «عکاسی‌: 1937-1839» نوشته‌ بود، نقش‌ بسیار مهمی‌ در مورد پذیرش‌ قرارگرفتن‌ عکاسی‌ به‌ عنوان‌ یک‌ شکل‌ هنری‌ مشروع‌ ایفاکرد.

در اوایل‌ سده‌ بیستم‌، شکافی‌ میان‌ دو گونه‌ عکاسی‌ در آمریکا پدید آمد؛ گونه‌یی‌ که‌ از خصلت‌ اجتماعی‌ این‌ رسانه‌ بهره‌می‌گرفت‌ و گونه‌‌ئی‌ که‌ با برداشت‌ ناب‌گرایانه‌ی‌ عکاسی‌ «هنری‌» همخوان‌ بود.

این‌ شکاف‌ موجود میان‌ عکاسی‌ هنری‌ و عکاسی‌ مستند رویارویی‌ دو اسطوره‌ی‌ عامیانه‌ یکی‌ نمادگرا و دیگری‌واقع‌گراست‌.

در کار ناب‌گرایان‌، از آن‌ جا که‌ هنر بیان‌ حقیقت‌ درونی‌ به‌ شمار می‌رود عکاسی‌ یک‌ نهان‌ بین‌ است‌. اما در عکاسی‌مستند عکاس‌ یک‌ شاهد و عکس‌ گزارشی‌ از حقیقت‌ تجربی‌ است‌.

در اروپا عکاسان‌ اجتماعی‌، کارشان‌ را بر پایه‌ی‌ واقع‌ گرایی‌ طبقاتی‌ استوار کرده‌ بودند. والتر بنیامین‌ از نخستین‌نظریه‌پردازانی‌ بود که‌ در بستری‌ سیاسی‌ در باره‌ عکاسی‌ دست‌ به‌ قلم‌ برد.او تأثیر تکنولوژی‌ بر شاخه‌های‌ مختلف‌ هنررا مورد توجه‌ قرار داده‌ است.‌ با تکثیر مکانیکی‌ که‌ به‌ واسطة‌ عکاسی‌ امکان‌پذیر شد اقتدار اثر هنری‌، یا به‌ تعبیر بنیامین‌«هاله‌»ی‌ بی‌همتای‌ آن‌ از بین‌ می‌رود. حال‌ انبوه‌ نسخه‌های‌ بدل‌ جای‌ نسخه‌ی‌ اصل‌ را می‌گیرد. یکی‌ از عمیق‌ترین‌ عواقب‌ تکثیر مکانیکی‌ برای‌ هنر که‌ بنیامین‌ در مقابله‌ خود به‌ آن‌ پرداخته‌ رسیدن‌ به‌ این‌ تصور می‌باشد که‌ هنر دیگر مبتنی‌بر آئین‌ نبوده‌، بلکه‌ بر پایه‌ی‌ سیاست‌ استوار شده‌ است‌. اساس‌ این‌ تصور را کاهش‌ فاصله‌ی‌ موجود میان‌ بیننده‌ و اثرهنری‌ تشکیل‌ می‌داد. با افزایش‌ دست‌رس‌پذیری‌ اثر هنری‌، ارزش‌ آئینی‌ آن‌ کاهش‌ می‌یابد.

سرآغاز اندیشه‌ی‌ پسی‌مدرن‌ در هنر را می‌توان‌ در ساختارگرایی‌ و پساساختارگرایی‌ به‌ ویژه‌ در نوشته‌های‌ رولان‌ بارت‌ یافت‌. نوشته‌های‌ بارت‌ اهمیت‌ خاصی‌ در زمینه‌ی‌ عکاسی‌ و تکوین‌ یک‌ «نظریه‌ی‌ عکاسی‌» دارند. بارت‌ در مقاله‌ی‌ «پیام‌عکاسانه‌» (1961) «نوع‌» خاصی‌ از عکاسی‌ یعنی‌ عکاسی‌ مطبوعات‌ را مورد بررسی‌ قرار می‌دهد. جریان‌های‌ تازه‌ دنیای هنردر اواخر دهه‌ی‌ هفتاد عکاسی‌ را در محور نقدهای‌ خود بر مقوله‌ی‌ «بازنمایی‌» قرار دادند. این‌ روی‌ کرد متخصصان‌ هنرمفهومی‌ به‌ عکاسی‌ در اواخر دهه‌ی‌ شصت‌ و در دهه‌ی‌ هفتاد، اساساً از اشتیاقی‌ مدرنیستی‌ به‌ خلق‌ هنری‌ نشأت‌می‌گرفت‌ که‌ برداشتهای‌ سنتی‌ از ماهیت‌ هنر را متزلزل‌ می‌سازد.

دامنه‌ی‌ تأثیرگذاری‌ هنر مفهومی‌ حوزه‌های‌ سنتی‌تر عکاسی‌ را نیز فرا گرفت‌. اگرچه‌ عکاسی‌ به‌ عنوان‌ یک‌ شکل‌ هنری‌مدرنیستی‌ پذیرفته‌ شده‌ بود، مقتضیات‌ این‌ هدف‌، یعنی‌ خلوص‌ و خودآئینی‌ عکاسی‌ به‌ عنوان‌ یک‌ رسانه‌، دیگر از جمله‌مسائل‌ مطرح‌ در دنیای‌ هنر به‌ شمار نمی‌رفتند. جالب‌ آن‌ که‌ توجه‌ فزاینده‌ به‌ این‌ رسانه‌ به‌ نوبه‌ی‌ خود ارزش‌ اقتصادی‌آن‌ در دنیای‌ هنر را افزایش‌ داده‌ است‌. محوریت‌یابی‌ عکاسی‌ به‌ این‌ معنا است‌ که‌ عکاسی‌ دیگر چون‌ گذشته‌ در دنیای هنر غریبه‌ نیست‌. در دهه‌ی‌ هشتاد دنیای‌ هنر به‌ طرز فزاینده‌یی‌ به‌ عکاسی‌ به‌ عنوان‌ راهی‌ برای‌ برقراری تماس‌ تازه‌یی‌ باامور اجتماعی‌ و درنتیجه‌ به‌ عنوان‌ وسیله‌ برای‌ جان‌بخشی‌ دوباره‌ به‌ کالبد هنر توجه‌ نشان‌ داد. عکاسی‌ در اکثر آثار این‌دوره‌ محملی‌ برای‌ نقد محسوب‌ می‌شود؛ آثار اولیه‌ سیندی‌ شرمن‌ معطوف‌ به‌ راه‌یابی‌ به‌ نوع‌ نگاه‌ عکس‌های‌ فیلم‌های‌هالیوودی‌ به‌ منظور افشای‌ ایدئولوژی‌ عامل‌ در آن‌ها بود.

در دهه‌ نود، جاناتان‌ کرری‌ (1990) با مردود دانستن‌ روایت‌ خطی‌ پیشرفت‌ فنی‌ که‌ از «اتاقِ تاریک‌» (کامرا آبسکورا)آغاز شده‌ به‌ عکاسی‌ امروزی‌ می‌انجامد، سرمشق‌ تازه‌یی‌ برای‌ تفکر در باب‌ عکاسی‌ در چهار چوب‌ چشم‌انداز غرب‌ ارائه‌ می‌کند. نظری‌ در اوایل‌ سده‌ی‌ نوزدهم‌ را نشان‌ می‌دهد که‌ طی‌ آن‌ راستای‌ بحث‌ از نورشناسی‌ هندسی‌ به‌برداشت‌ فیزیولوژیکی‌ از بینایی‌ معطوف‌ می‌شود. در گزارش‌های‌ تاریخی‌ پیشین‌ از سیر تحولات‌ عکاسی‌ «اتاق ِتاریک‌» به‌ عنوان‌ الگوی‌ دوربینهای‌ امروزی‌ مورد توجه‌ قرار می‌گیرد اما او در بحث‌ خود این‌ طرز فکر را کنار می گذارد وسرمشق‌ جدید او تازه‌ ترین‌ جهت‌گیری‌های‌ رسانه‌ی‌ عکاسی‌ به‌ سوی‌ فن‌آوری‌های‌ رایانه‌ای‌ است‌.

 

65 صفحه فایل Word قابل ویرایش

 





دانلود تحقیق پیکره تراشی و پیکره سازی در نخستین سالهای سده بیستم (پنج شنبه 96/6/30 ساعت 1:32 صبح)
پیکره سازی یا پیکره تراشی (مجسه سازی) را نمی توان یک اصطلاح ثابت برای اطلاق به اشیاء یا فعالیت های معین دانست ترجیحاً این نام شاخه ای از هنر بصری است که در جریان رشد و تغییر دایم طبیعی از فعالیت های تازه ای از اشیاء را در بر می گیرد چنانکه مثلا حوزه دلالت این اصطلاح در سده بیستم بسیار وسیع تر از سده پانزدهم شده است
دسته بندی هنر و گرافیک
فرمت فایل doc
حجم فایل 15 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 17
دانلود تحقیق پیکره تراشی و پیکره سازی در نخستین سالهای سده بیستم

فروشنده فایل

کد کاربری 7169

پیکره سازی یا پیکره تراشی (مجسه سازی) را نمی توان یک اصطلاح ثابت برای اطلاق به اشیاء یا فعالیت های معین دانست. ترجیحاً این نام شاخه ای از هنر بصری است که در جریان رشد و تغییر دایم طبیعی از فعالیت های تازه ای از اشیاء را در بر می گیرد. (چنانکه مثلا حوزه دلالت این اصطلاح در سده بیستم بسیار وسیع تر از سده پانزدهم شده است) با این حال هنر مجسمه سازی دارای یک خصلت اصلی و همیشگی است که آن را از سایر هنرهای بصری متمایز می‌کند. آفرینش شکل سه بعدی بنابراین حجم مهم ترین عنصر در طرح یک مجسمه محسوب می شود. مجسمه ممکن است به صورت همه جانبی یا به صورت نقش برجسته باشد. مجمسه همه جانبی شی است مستقل است و جدا که فضایی را اشغال کرده (وجود مستقل یک آرم یا یک صندلی است) ولی نقش برجسته به زمینه ای متصل شده و یا کمابیش از آن برون آمده است. در ساختن مجسمه مواد بسیار متنوعی چون گل، گچ، موم سنگ، بتن، چوب، فلز به خصوص مفرغ، فاییبرگلاس، عاج، صرف، کاغذ و غیره به کار برده می شود. روش ها و اسلوبهای مجسمه سازی را نیز می‌توان به سه گروه عمده تقسیم کرد.

 

الف: کنده کاری(حجاری): در این روش مجسمه سازی کار خود را با توده ای از ماده جامد (مثلا یک قطعه سنگ یا چوب) آغاز می‌کند و در روند کاستن از توده مزبور به شکل مورد نظر می رسند.

 

ب: شکل دهی: در این روش انواع مواد حجیم پذیر چون موم و گچ و غیره را می توان به کار برد.

 

پ: خفتکاری: در این روش مجمسه ساز قطعات و پیش ساخته یا اشیای یافته را جوشکاری، لحیم کاری، پرچ کاری، میخ کردن، چسبانیدن و غیره به هم متصل می‌کند تا طرح مورد نظر را تحقق بخشد. بنابراین این گونه مجسمه لزوماً از یک ماده همگن ساخته نمی شود.

 

مجسمه های ساخته شده به روش های شکل دهی و خفتکاری را می توان با اسلوبهای قالبگیری و ریخته گری به مجسمه های مقاوم و ماندنی بدل کرد. برای آنکه تمایزی میان مجسمه سازی پیکرها و مجسمه سازی انتزاعی قائل شویم در همه جا اصطلاح مجسمه سازی را به کار می بریم.

 

پیل، چارلز ویلسن (نقاش و مینیاتوریست آمریکایی در لندن زیر نظر ویست هنر آموزی کرد و سپس به فیلادلفیا رفت و در کار چهره نگاری شهرتی به دست آورد از جمله آثارش: تک چهره خود نقاش با استخوان ماموت.

 

پیلارام: نقاش و خوشنویس ایرانی، هنرمند پرکار، درک تجسمی قوی و دستی توانا داشت.

 

خلق اشکال در سه بعد یا به صورت کار یا به صورت کار مستقل یا نقش برجسته.

 

اساساً دو مفهوم متضاد در مورد شکل پیکره سازی وجود دارند وکنده کاری روی سنگهای قیمتی که شامل خارج کردن مواد زائد است تا اینکه فرم از زندان خود خارج شود. این مفهوم افلاطونی به میک لانژ تعلق دارد معنی متضاد زمانی بروز می‌کند که شکل از هیچ خلق می شود و حاصل افزودن مواد پلاستیکی است حکاکی و اندام سازی دو جنبه مجزا و مکمل پیکره سازی هستند. گرایش کنونی حاوی حکاکی مستقیم و احساس مواد در اندام سازی است که شامل استفاده از گل رس یا موم به عنوان مواد اولیه برای تبدیل گچ، برنز، سرب یا حتی سنگ است تفاوت بین نقاش و پیکره سازی همیشه در این نکته نهفته که بعد سوم در پیکره سازی مسئله ای اساسی است. اما یک نقاش با رنگ گذاری بسیار ضخیم ممکن است از یک StiacctatoRittero برجسته تر باشد. در پنجاه سال گذشته این تصاویر نامتمایز با مشخصتر شده و دلیل آن ارائه تندیس نقاش. بناهایی از سیم و پلاستیک در رنگ های روشن و غیره است. هنر متحرک را نیز می توان شکلی از پیکره سازی تلقی کرد.

 

پیکره تراش در نخستین سالهای سده بیستم:

 

نخستین پیکرتراش تجسمی:

 

 

 

17 صفحه فایل Word قابل ویرایش

 





دانلود مقاله پیام معنوی هنر اسلامی (پنج شنبه 96/6/30 ساعت 1:32 صبح)
هنر اسلامی هدف و وظیفه خود را در مقام حامی و پشتیبان وحی قرآنی برای دستیابی به غاتی که اسلام به واسطه آن الهام شده است، تحقق می بخشد، آن غایت تجلی خدای یگانه از خلال زیبایی محسور کننده آن فرمها، رنگ ها و اصوات است
دسته بندی هنر و گرافیک
فرمت فایل doc
حجم فایل 1510 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 38
دانلود مقاله پیام معنوی هنر اسلامی

فروشنده فایل

کد کاربری 7169

پیام معنوی هنر اسلامی

اگر سئوال شود که اسلام چیست؟ در پاسخ می توان گفت به محراب مسجد قرطبه در اسپانیا، صحن مسجد سلطان حسن در قاهره یا گنبد شاه در اصفهان اشاره کرد. البته مشروط بر اینکه پرسش کننده قادر باشد پیام نهفته در این بناها را دریابد.

هنر سنتی اسلامی بیانگر معنویت و پیام باطنی اسلام بوسیله زبانی ازلی است که دقیقاً با همین ازلیت و تمایل پردازی بی واسطه اش مؤثرتر و بی دردسرتر از اغلب توصیفات،دین شناختی اسلام عمل می کند.

البته کسانی هستند که چنین وظیفه ای برای هنر اسلامی قائل نبوده، به سادگی شأن اسلامی آن را انکار می کنند و مدعی می شوند که چنین هنری، هرچقدر هم که زیبا، قابل فهم یا همآهنگ باشد درواقع با روح یا فرم دین اسلام چندان ارتباطی ندارد. این گروه نه تنها شامل بسیاری از مورخان غربی هنر، بلکه گروه به مراتب فزون تری از مسلمانان امروزی است که خود رانوگرایا اصلاح طلب معرفی می کنند.

آثار هنر اسلامی به واسطه پیوند درونی آنها را معنویت اسلامی، به صدور برکت ادامه می دهد برکت فیض الهی است که در شریان های عالم هستی جریان دارد حتی یک مسلمان متجدد نیز وقتی برقالی سنتی می نشیند، به یک قطعه خوشنویسی می نگرد، یا به شعر تندیسک زبان مادری خود گوش می دهد، یا تلاوت قرآن را می شنود و در محوطه یکی از شاهکارهای اسلامی که از اقیانوس اطلس تا اقیانوس آرام گسترده است نماز میگزارد. در عمق دل خود آرامش و نشاط، حتی نوعی دلگرمی و اطمینان روانی حس می کند، به نسبتی که زشتیهای جهان امروز در فضای سنتی اسلامی گسترش پیدا می کند.

روح و ذهن مسلمان، سنتی در وهله اول از گرایش های مبتنی بر آیات قرآن و سپس از امثال و اشعار، ایماژ ها و فرم های بصری که عمیق ترین وجوه ارزشها و آداب اسلامی را منعکس می سازد ترکیب یافته است. و این واقعیت به میزانی که اسلام سنتی زنده است همچنان تداوم دارد. وقتی مسلمان سنتی سخن آغاز می کرد، اشعاری که همواره بر ارزش های اسلامی صحه می گذاشت بر زبانش جاری می شد، وقتی می نوشت، این کار را را خط خوش انجام می داد، او قدر قالی زیبایی را که اشکال و رنگهایش صورت خیالی بهشت در اسلام را تداعی می کرد می دانست، روح او اثر آرامش بخش صفای مسجد یا خانه سنتی را احساس می کرد و گوش او که با زیبایی آسمانی تلاوت قرآن آشنا بود، می توانست بین آن موسیقی که از کرانه دیگر هستی از لایه های متنزّل روان صادر می شوند، تفاوت بگذارد، تمدن و فرهنگی سرشار از ارزشهای معنوی اسلامی فرد مسلمان را دربرگرفته بود و به او کمک می کرد تا اسلامی زندگی کند.

هنر اسلامی هدف و وظیفه خود را در مقام حامی و پشتیبان وحی قرآنی برای دستیابی به غاتی که اسلام به واسطه آن الهام شده است، تحقق می بخشد، آن غایت تجلی خدای یگانه از خلال زیبایی محسور کننده آن فرمها، رنگ ها و اصوات است که به مثابه جلوه های خدا، ظاهراً صوری محدودند اما از درون به لاینتاهی گشوده می شوند، و محملی برای دستیابی به حقیقی هستند که هم جلال است و هم جمال.

هنر اسلامی

تفکر اسلامی و گل و عالم آن رجوع به اسم« الله اکبر» دارد. تجلی اعظم حق تعالی به اسم الله اکبر در تاریخ اسلام چونان آخرین دوره از ادوار دینی، خاتم و ناسخ همه ادوار و تاریخ های گذشته است با ظهور اسلام همة فرهنگ ها که به عصر ممسوخیت خویش رسیده اند و به صورت مانع و رادع و حجاب تفکر حقیقی دینی درآمده اند، نسخ می شوند.

هنرمند، در چنین تفکری در مقام انسانی است که به صورت و دیدار و حقیقت اشیاء در ورای عوارض و ظواهر می پردازد. او صنعتگری است که هم عاید است و هم زایر.

از اینجا صورت خیالی هنر اسلامی متکفّل محاکات و ابداع نور جمال ازلی حق تعالی است؛ نوری که جهان در آن آشکار می شود و حسن و جمال او را چون آئینه جلوه می دهد، در حقیقت بود این جهانی، رجوع به آن حسن و جمال علوی دارد و عالم فوقانی در حدّ ذات خویش نمودی و خیالی بیش نیست.

به هر تقدیر بر جلوه گاه حقیقت در هنر همچون تفکر اسلامی عالم غیب و حق است، بعبارت دیگر، حقیقت از عالم غیب برای هنرمند متجلّی است و همین جهت، هنر اسلامی را عاری از خاصیت مادی طبیعت می کند. او در نقوش قالی، کاشی، تذهیب، و حتی نقاشی که به نحوی مانع حضور و قرب به جهت جاذبة خاص است، نمایش عالم ملکوت و مثال را که عاری از خصوصیات زمان و مکان و فضای طبیعی است می بیند. درا ین نمایش کوششی برای تجسم بُعد سوّم پرسپکتیو دید انسانی نیست. تکرار مضامین و صورت های همان رفتن به اصل است . هنرمند در این مضامین از الگویی ازلی نه از صور محسوس بهره می جوید، بنحوی که گویا صور خیالی او به صور مثالی عالم ملکوت می پیوندد.

 

38 صفحه فایل Word قابل ویرایش

 





دانلود مقاله پیدایش سبک امپرسیونیسم (پنج شنبه 96/6/30 ساعت 1:32 صبح)
امپرسیونیسم مکتبی است که به سبب برخی نظرات مشترک و به منظر و عرضه مستقل آثارشان در کنار هم قرار گرفت هسته اولیه جنبش رامنه، رنوآر، سیلی شکل دادند این هنرمندان با چند تن از هنرمندان دیگر گروهی را تشکیل دادند که به آنها انجمن بی نام هنرمندان نقاشی، پیکره ساز و چاپگر گویند
دسته بندی هنر و گرافیک
فرمت فایل doc
حجم فایل 21 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 23
دانلود مقاله پیدایش سبک امپرسیونیسم

فروشنده فایل

کد کاربری 7169

فهرست مطالب

عنوان صفحه

مقدمه.............................. 2

پیدایش سبک امپرسیونیسم....................... 3

هنرمندان این سبک............................. 3

فلسفه امپرسیونیستی........................... 4

پیدایش امپرسیونیست در اروپا.................. 6

تاثیرات نور در امپرسیونیست................... 9

عناوین دیگر امپرسیونیست...................... 10

نتیجه........................................ 21

منابع........................................ 22

 

مقدمه

همگان می دانند نقاشی که شاخه ای از هنر های تجسمی است سبک ها و شیوه ها مختلفی از جمله امپرسیونیسم و ... است شناخت و بررسی این سبک ها کمک بسزایی در بالا بردن توانایی های عقلی و عملی خواهد داشت.هدف از بررسی سبک امپرسیونیسم تاریخچه آن که چه قرنی بوجود آمده و از کجا سرچشمه گرفت و به کجا ختم می شود. امپرسیونیسم مهمترین پدیده هنر اروپایی در سده ی نوزدهم و نخستین جنبش نقاشی سبک ها روبروست. امپرسیونیسم مکتبی است که به سبب برخی نظرات مشترک و به منظر و عرضه مستقل آثارشان در کنار هم قرار گرفت هسته اولیه جنبش رامنه، رنوآر، سیلی شکل دادند این هنرمندان با چند تن از هنرمندان دیگر گروهی را تشکیل دادند که به آنها انجمن بی نام هنرمندان نقاشی، پیکره ساز و چاپگر گویند و نمایشگاهی برگزار کردند در همین نمایشگاه عنوان یکی از نقاشی های منه (امپرسیون : طلوع آفتاب) بهانه ای شد که لویی لورا – روزنامه نگار نشریه ی ساری واری- آنان را به مشخره(امپرسیونیست) خواند این عنوان از سوی اعضای گروه پذیرفته شد .

منظور از مطالعه و تحقیق این شیوه آشنایی با سبک ها و روش کار آنهاست که ما به خلاصه ای از شیوه ی کار امپرسیونیسم در اینجا اشاره کردیم و هنر بطور کلی، قدرتمند ترین شیوه ی بیانی است که انسان بوجود آورده است تا از طریق آن درباره ی جهان، انسان یا درون خود مفهومی را بیان کند. آثار هنری نتیجه و احساس بشر هستند و احساسات و ادراکات او را نسبت به جهان نمایان می کند.


پیدایش سبک امپرسیونیسم

مهمترین پدیده هنر اروپایی در سده نوزدهم و نخستین جنبش نقاشی مدرن به شمار می آید. امپرسیونیسم مکتبی با برنامه و اصول معین نبود بلکه تشکل آزادانه ی هنرمندانی بود که به سبب برخی از نظرات مشترک و به منظور عرضه ی مستقل آثارشان در کنار هم قرار گرفتند. اینان نظام آموزشی متداول و هنر آکادمیک را مردو د می شمردند و نیز با این اصل رمانتیسم که مهمترین مقصود هنر انتقال هیجان عاطفی هنرمند است ، مخالف بودند. اما برعکس این نظر رئالیست ها را می پذیرفتند که مقصود هنر باید ثبت پاره هایی از طبیعت و زندگی به مرد روحیه علمی و فارغ از احساسات شخصی باشد. بر این اساس

می توان امپرسیونیسم را ادامه منطقی رئالیسم صده نوزدهم دانست.

هنرمندان این سبک

هسته ی اولیه ی این جنبش را منه، نوآر، سیسلی و بازی شکل دادند. آنان پس از تشکیل«انجمن بی نام هنرمندان نقاش، پیکره ساز و چاپگر» آارشان را در عکاسخانه نادر به معرض دید عموم گذاشتند.

در همین نمایشگاه عنوان یکی از نقاشیهای منه{امپرسیون: طلوع آفتاب} بهانه ای شد تا لویی لروا- رونامه نگار نشریه شاری واری- آنان را به مسخره «امپرسیونیست» بخواند.

تنوع آثار این نقاشان باعث شده است که امپرسیونیسم را نه چون یک سبک متمایز بلکه حساسیت مشترک هنرمندان مزبور نسبت به روح زمانه بدانند.

 

23 صفحه فایل Word قابل ویرایش

 





   1   2   3   4   5   >>   >